توطئه جنسی برای کاسب خوش نام!

تلاش و پشتکار آرش زمینه ایجاد اشتغال چند نفر را فراهم کرده بود، از تعدادی فروشنده و صندوق دار گرفته تا یکی دو نفری که در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به عنوان ادمین وظیفه فروشندگی اجناس فروشگاه آرش را بر عهده داشتند.

رونق فروشگاه مجازی به حدی بود که از نقاط مختلف کشور درخواست خرید وجود داشت و مهران به عنوان ادمین کانال تلگرامی فروشگاه آرش باید به همه آنها پاسخ می داد و محصولات سفارش شده را در اسرع وقت برای آنها ارسال می کرد.

یکی از همین بسته های درخواست شده خرید مربوط به مژگان بود، بسته‌ای که مژگان در آن محصولات بهداشتی سفارش داده بود، مهران به سرعت درخواست مژگان را به فروشگاه ارجاع و اجناس درخواستی را با پیک برای وی ارسال کرد.

هفته ای از این سفارش نگذشته بود که مژگان به واسطه این کانال تلگرامی دوباره درخواست خرید داد، بسته درخواستی او اما این بار کمی متفاوت تر از قبل بود، پیام مژگان به ادمین کانال این فروشگاه به گونه‌ای نگارش شد که ادمین متوجه شود او علاوه بر این اجناس، نیازمند رابطه جنسی است.

مهران با بی تفاوتی از کنار این پیام می گذرد و اجناس درخواستی را مطابق لیست برای مژگان ارسال می کند، چندی بعد دوباره مژگان سفارش خود را تکرار می کند و از مهران به عنوان ادمین می خواهد که خودش سفارش را به دست او برساند.

مهران همراه بسته ارسالی، نوشته ای برای این مشتری می فرستد که در آن نوشته بود “مشکل شما چیست؟ ما فقط فروشنده هستیم و با همین سبک و سیاق کار می کنیم. دنبال چه چیزی هستید؟ اگر ما می توانیم به شما کمک کنیم با ما تماس بگیرید”.

مژگان با مهران تماس می گیرد و از او می خواهد که سفارش بعدی را خود او به دستش برساند، مهران هم با قبول کردن این موضوع سفارش بعدی را به منزل مژگان می برد اما با کمال تعجب با برخورد سرد و توهین آمیز او مواجه می‌شود چرا که مژگان تصور می کرد مهران صاحب فروشگاه است.

مژگان بعد از دیدن مهران به سایت فروشگاه مراجعه و ضمن شکایت از او ادعاهایی را علیه وی مطرح می کند، مهران که از آینده شغلی خود نگران شده بود داستان را برای آرش تعریف می کند و به او می گوید که این خانم درخواست دیدن مدیر فروشگاه را دارد.

آرش کنجکاو از این موضوع، تصمیم می گیرد سفارش بعدی را خودش به منزل مژگان ببرد تا قضایا برایش روشن شود، زمان مراجعه را به اطلاع مژگان می رساند و از او می خواهد به جهت کمبود وقت هنگام تحویل سفارش در منزل باشد.

آرش بعد از ورود به مجتمع محل سکونت مژگان به همراه بسته سفارشی در مقابل منزل وی می ایستد و زنگ در را می زند اما در کمال غافلگیری و حیرت با داد و بیداد مژگان و دعوای صوری او رو به رو می شود، این داد و بیداد باعث جمع شدن همسایه‌ها مقابل منزل مژگان می شود و مژگان ادعا می کند که آرش قصد داشته به زور وارد منزل او شود و به وی تجاوز کند.

سند ادعای خود را هم بسته در دست آرش می داند، آرش که مات و مبهوت مانده بود با تماس همسایه‌ها خود را مقابل ماموران نیروی انتظامی می بینید و با شکایت مژگان به کلانتری منتقل می شود.

آرش در کلانتری برای اثبات بی گناهی خود به پیام های رد و بدل شده در تلگرام استناد می کند اما بعد از مراجعه، با پیام های حذف شده مواجه می شود ضمن اینکه مژگان با دوربین هایی که از قبل تعبیه کرده بود با سند حضور آرش را در مجتمع مسکونی خود اثبات می کند.

کنجکاوی آرش او را در دام مژگان انداخته بود و حالا با اعتبار از دست رفته بین هم صنفی ها، ماجرای حضور آرش در منزل مژگان دهان به دهان می چرخید و هجمه های علیه او شروع و زندگی، خانواده و کسب و کارش تحت الشعاع این اتفاق قرار می گیرد.

بعدها آرش متوجه شد که مژگان همان کسی است که چند سال قبل در فروشگاه وی به عنوان صندوق دار مشغول به کار بوده اما به علت برخی اشتباهات مجبور به اخراج وی می شود، این اخراج در مژگان حس انتقام ایجاد می کند، انتقامی که انتهای آن نابودی دو زندگی بود.

ماجرای آرش و مهران و مژگان داستان غم انگیزی‌است که در فضای مجازی دائما در حال تکرار است و باعث از بین رفتن کانون گرم بسیاری از خانواده ها شده، ماجرایی که به ما گوشزد می کند شبکه های اجتماعی و پیام های رد و بدل شده در آن خیلی قابل اعتماد نیستند.