- آخرین مهلت بخشودگی جرایم فاقد بیمه
- پوتین : یک قدم تا وقوع جنگ جهانی سوم فاصله است/ قرار بود ناوالنی مبادله شود
- اسباب کشی در نوروز بدون مجوز پلیس ممنوع است
- آقای عباس قادری، رفته بودی زیارت یا که چشمچرونی؟
- احداث «تراموا» بر روی ریل در تهران منتفی است
- تشریح جزئیات ایمن سازی باغ کتاب/ ایمنی باغ کتاب جدیترین دغدغه شهرداری تهران
- لزوم بهره برداری ۹ ایستگاه خط ۶ متروی تهران در سال آینده
- تذکر عضو شورای شهر برای در دسترس نبودن سرویسهای بهداشتی مناسب در سطح تهران
- ورود اولین سری اتوبوسها و تاکسیهای برقی به پایتخت در بهار ۱۴۰۳
- کمک ۵۰ میلیارد تومانی شهرداری تهران به سیلزدگان سیستان و بلوچستان
- لزوم ارائه گزارش شهرداری از ساماندهی معتادان متجاهر در پایتخت
- تورم از منطقه یورو دور میشود؟
- چشمانداز اقتصادی بزرگترین اقتصاد اروپا
- هزینههای بیمه خودرو رکورد ۴۷ ساله را زد
- افزایش نرخ تورم عربستان
» اقتصادی
» بازار بی در و پیکر!
تاریخ انتشار : 2019/11/20 - 18:00
بازار بی در و پیکر!
بعد از طرح سهمیه بندی و گرانی بنزین، بازار ایستاده است. هیچکس وارد بازی داد و ستد نمیشود. خیلیها منتظر هستند ببیند چه میشود و بنزین با اقتصاد ایران چه میکند.
مصطفی داننده- بعد از طرح سهمیه بندی و گرانی بنزین، بازار ایستاده است. هیچکس وارد بازی داد و ستد نمیشود. خیلیها منتظر هستند ببیند چه میشود و بنزین با اقتصاد ایران چه میکند.
نمیشود به مردم ایراد گرفت. آنها میترسند خانه یا ماشین خود را بفروشند و بعد چند روز دچار ضرر زیاد مالی شوند. این حاصل تجربه آنهاست.
مردم میترسند در بازار بی در و پیکر ایران، کلاه سرشان برود. میترسند سرمایهشان نصف شود. میترسند بازار آنها را از عرش به فرش برساند.
بازار بلبشو و یک ترس بزرگ!
بازار با هر کرشمهای از سوی دلار و بنزین دچار نوسان شدید میشود. دچار بحرانهای اساسی. پس باید به مردم حق داد که نگران باشند.
روز قبل از سهمیه بندی برخی که از خبر گرانی آگاه شدند، ماشین خود را روشن کردند و بدو بدو رفتند تا باک خودروی خود را از بنزین هزار تومانی پر کنند. حتی شاید تازه بنزین زده بودند اما 5 لیتر بنزین هزار تومانی هم برای خیلیها ارزشمند بود.
پر کردن یک باک بنزین هزار تومانی مساوی به آرامش است و حس این که خدا رو شکر، سرم کلاه نرفت.
این بازار بلبشو، مردمی را به بار میآورد که همیشه حس میکنند کسانی هستند که مثل گرگ در پی تصاحب اموال آنها هستند.
ماجرای پوشک یادتان هست. گران شد و خبر گران شدن روز افزونش هم دست به دست شد. آنهایی که بچه داشتند تمام داروخانههای شهر را گز کردند تا پوشک بخرند و دپو کنند. مردم ترسیده بودند اگر نخرند دستشان به پوشک نرسد و مجبور شوند به شیوههای قدیمی پناه ببرند تا بچههایشان دچار مشکل نشود.
آنقدر بازار ایران بیدر و پیکر است که وقتی بنزین گران میشود، ماشین هم گران میشود. در این بازار از مردم چه انتظاری میشود داشت. در بازار بیاعتمادی نمیشود دنبال اعتماد گشت.
خوب در این شرایط چه باید کرد؟
در گام اول مسئولان کشور باید شرایطی را فراهم کنند که مردم احساس آرامش داشته باشند و از آینده خود مطمئن شوند. متأسفانه مردم این روزها از فردای خود اطمینان ندارند چه برسد به ماه و سال! آینده مهآلود، باعث میشود همه تنها جلوی پای خود را ببیند و کاری به دهها کیلومتر آن طرف تر نداشته باشند.
گام دوم خود مردم هستند. ما باید عطش خرید را در خود کم کنیم و زندگی کردن در زمانه گرانی را یاد بگیریم. خیلی از کالاهایی که گران است شاید چندان مورد نیاز ما نباشد، آنها را نخریم. برخی کالاها اساسی است و گاهی مردم مجبور به خرید میشوند اما برخی خریدها واقعاً ضروری نیست و مشکلی در زندگی ما ایجاد نمیکند.
برچسب ها : بازار , بنزین , سهمیه بندی , گرانی
دسته بندی : اقتصادی , تله تایپ , خبر داغ
آخرین اخبار
ارسال دیدگاه
آخرین خبرمطالب بیشتر