- وزیر کشور: پلیس با رعایت کرامت انسانی به عده کمی که قانون حجاب را رعایت نکنند تذکر میدهد
- دولت، یارانه حملونقل عمومی را افزایش دهد/ آموزش حفظ محیط زیست باید از دوران کودکی آغاز شود
- احداث تصفیهخانه فاضلاب منطقه ۲۲ به کجا رسید؟
- احداث ۱۱ جایگاه سوخت کوچک مقیاس در تهران تا پایان شهریور ۱۴۰۳
- حذف «زوج و فرد» در طرح جدید ترافیک پایتخت/ بهروز رسانی طرح ترافیک در نیمه اول امسال
- یورو رکورد زد
- رشد اقتصادی روسیه رقم خورد
- بانکهای چینی در معرض تحریم
- وزیر اقتصاد: بدهیهای ایران به بانک توسعه اسلامی تا سال 1402 صفر شد
- چه کشورهایی در سال ۲۰۲۴ هفته کاری چهار روزه دارند؟
- کنعانی: نقش آمریکا در نسلکشی اسراییل در غزه با سرکوب دانشجویان معترض پاک نمیشود
- دیدار کارگران با رهبر انقلاب برگزار شد
- انتقاد عضو شورای شهر از افزایش بیش از مصوبه کرایه برخی تاکسیها در پایتخت
- لزوم توجه به تنوع مخاطبان در اجرای برنامههای اجتماعی و فرهنگی در تهران
- جزئیات فروش آنلاین میوه و سبزیجات در میادین و میوه و ترهبار شهرداری تهران
Warning: Use of undefined constant php - assumed 'php' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home1/tadbiret/public_html/wp-content/themes/1111111/includes/breaking.php on line 43
» حوادث
» دزد قدیمی تهران : اعدامم کنید ، از زندان خسته شده ام
تاریخ انتشار : 2019/09/23 - 12:25
دزد قدیمی تهران : اعدامم کنید ، از زندان خسته شده ام
نخستین روز خرداد امسال بود که مردی بیهوش در یک فضای سبز کوچک در منطقه سبلان روی چمن ها افتاده بود و چند مرد هم تلاش می کردند این جوان را به هوش بیاورند اما بی فایده بود به همین دلیل در تماس با اورژانس درخواست کمک کردند.
مرد بیهوش به بیمارستان منتقل شد و زمانی که به هوش آمد از این که روی تخت بیمارستان بود شوکه شد و وقتی به دنبال موبایل و مدارکش گشت فهمید که وسایل اش به سرقت رفته است.
تیمی از ماموران کلانتری 106 نامجو برای تحقیقات به بیمارستان رفتند و از مرد جوان که به هوش آمده بود تحقیق کردند.
مرد جوان که مسعود نام دارد به پلیس گفت: چند روز قبل با یک مرد 51 ساله که چهرهای آراسته و فریبنده داشت آشنا شدم، او ادعا می کرد که وضعیت مالی خوبی دارد. در زمان کوتاهی با چرب زبانیهایش اعتمادم را جلب کرد تا جایی که رمز کارت بانکی ام را می دانست و هیچ وقت فکر نمی کردم این مرد آرام نقشه شومی در ذهن اش طراحی کرده است.
مسعود ادامه داد: روز گذشته همراه مرد فریبکار بودم که پیشنهاد یک لیوان چای داد و خودش به سمت یک کیوسک روزنامه فروشی رفت و دو لیوان چای گرفت. سپس در داخل فضای سبز شروع به خوردن چای کردیم و بعد از آن متوجه هیچ چیز نشدم تا این که بیدار شدم و خودم را روی تخت بیمارستان دیدم.
این مرد گفت: بعد از به هوش آمدن فهمیدم که موبایل و مدارکم به سرقت رفته و حساب بانکی ام نیز خالی شده است.
با توجه به ادامه سرقت ها به شیوه بیهوشی،کارآگاهان آلبوم مجرمان سابقه دار را پیش روی طعمههای مرد فریبکار قرار دادند که خیلی زود شهرام 51 ساله از سوی طعمه ها شناسایی شد. همین کافی بود تا ردیابی ها برای دستگیری این سارق سابقهدار آغاز شود و کارآگاهان در ردیابیها پی بردند که این سارق در مسافرخانه ها زندگی می کند و برای این که دستش رو نشود، هر روز محل استراحت اش را تغییر میدهد.
ردیابیها ادامه داشت تا این که ماموران پی بردند شهرام در یک مسافرخانه در نزدیکی میدان راه آهن پنهان شده است. کارآگاهان ساعت 8 صبح 6 شهریور امسال موفق به دستگیری سارق سابقه دار شدند و در بررسی از مخفیگاه شهرام 10 میلیون تومان تراول به دست آمد.
شهرام پس از دستگیری به سرقت هایش اعتراف کرد و مالخر گوشی های سرقتی را که در خیابان شوش بود، لو داد. ماموران نیز در یک قرار صوری، مالخر مسن را دستگیر کردند.
گفت و گو با سارق قدیمی
این مرد که چهره آرام و خونسردی دارد، ادعا می کند خانواده اش او را از خانه بیرون کرده اند و چون هیچ حمایتی نشده مجبور به سرقت شده است.
سابقه داری؟ بله، سه یا چهار بار به زندان رفتم.
آخرین بار کی زندان بودی؟ فکر کنم سه سال زندان بودم، آخر سال گذشته آزاد شدم.
الان به چه جرمی دستگیر شدی؟ سرقت به شیوه بیهوشی.
چطور با این شیوه آشنا شدی؟ در گذشته یکی از دوستانم به این شیوه سرقت می کرد و از او این شیوه و شگرد را یاد گرفتم.
سوژه هایت را چطور شناسایی می کردی؟ با آن ها طرح دوستی می ریختم و بعد از آن در فرصتی مناسب با داروی بیهوشی نقشه ام را اجرا می کردم.
داروی بیهوشی را چطور به آن ها می دادی؟ بعد از این که به من اعتماد می کردند، به بهانه خوردن چای در فضای سبز، داخل لیوان آن ها دو قرص لورازپام میریختم و بعد از این که چای مسموم می خوردند بیهوش می شدند.
چه چیزی سرقت می کردی؟ موبایل و کارت عابربانک.
رمز کارت را چطور به دست می آوردی؟ خودشان به من می دادند، چون اعتماد کرده بودند رمز کارت شان را هم اعلام می کردند.
چقدر پول به دست آوردی؟ 15 میلیون تومان.
چرا دزدی می کردی؟ می خواستم یک اتاق کرایه کنم و به پول نیاز داشتم.
موبایل را به چه قیمتی می فروختی؟ 300 تا 500 هزار تومان.
زندان برایت مهم نیست که دوباره دزدی می کنی؟ نمی دانم چرا وقتی از زندان آزاد می شوم یادم می رود از چه جایی بیرون آمدم، به قول زندانیان قدیمی و سابقه دار پشت در زندان نوشته: « یادم تو را فراموش.»
تا کی می خواهی دزدی کنی؟ دیگر دزدی نمی کنم.
یعنی آزاد شوی دنبال سرقت نمی روی؟ من از بازپرس پرونده ام می خواهم که نامه اعدامم را بزند و خودم هم امضا می کنم که با رضایت خودم بوده است، چون دیگر نمی خواهم آزاد شوم و خسته شده ام.
چرا؟ تا خانوادهام راحت شوند.
چطور وارد دنیای تبهکاران شدی؟ 20 ساله بودم که با دوستانم به دزدی رفتیم و دستگیر شدم. بعد از این که آزاد شدم، خانواده ام مرا طرد کردند و همین باعث شد به سرقت هایم ادامه دهم. چون دزدی کرده بودم دیگر اجازه بازگشت را به من ندادند و از خانه بیرونم کردند.
ازدواج کرده ای؟ نه.
برچسب ها : دزد
دسته بندی : حوادث , خبر داغ
آخرین اخبار
ارسال دیدگاه
آخرین خبرمطالب بیشتر