- رئیسجمهور در جمع مردم استان سمنان مطرح کرداحیای ۸۴۰۰ کارخانه و کارگاه نیمهراکد و راکد در سراسر کشور
- نیویورکتایمز: تلآویو تصور نمیکرد پاسخ ایران به حمله به کنسولگری دمشق تا این اندازه شدید باشد
- مراکز هستهای دشمن را شناسایی کردیم/ احتمال جدید نظر در دکترین و سیاستهای هستهای ایران
- امیرعبداللهیان: بعد و قبل از عملیات وعده صادق به آمریکاییها پیام دادیم
- ایرانی ها، رتبه 2 خرید خانه در ترکیه
- یونیسف : از آغاز جنگ تاکنون حدود ۱۴۰۰۰ کودک در غزه جان باختهاند
- روزنامه اسرائیلی : موشک ایران به تاسیسات اتمی اسرائیل اصابت کرد/ 84 درصد حملات ایران دفع شد نه 99 %
- جدال بر سر تعطیلی شنبه ها/ از بخش خصوصی اصرار؛ از مجلس انکار!
- نمایشگاه فعالیت ها و اقدامات وزارت صمت و سازمان های تابعه در حاشیه دیدار وزیر با منتخبان دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی
- پیام تبریک رهبر انقلاب به قهرمانان کشتی آزاد و فرنگی
- وجود بیش از۲۵۰۰ درخت با بن ۲ تا ۸ متری در تهران/ لزوم ثبت اطلاعات درختان در«تهران من»
- افتتاح ۲ نیروگاه خورشیدی در تهران در دهه اول اردیبهشت
- اراک؛ مقصد بعدی اتوبوسهای برقی/ درخواست از دولت برای احداث ایستگاههای شارژ
- تشکیل کارگروه اقتصادی در استانداری تهران/ احصاء ۶ درخواست در نخستین جلسه کارگروه
- افزایش ۱۶ تا ۴۵ درصدی کرایههای مترو، اتوبوس و تاکسیها از شنبه
Warning: Use of undefined constant php - assumed 'php' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home1/tadbiret/public_html/wp-content/themes/1111111/includes/breaking.php on line 43
» اقتصاد کلان
» توسعه در گرو تعامل سازنده با جهان
تاریخ انتشار : 2021/06/27 - 17:00
توسعه در گرو تعامل سازنده با جهان
نگاهی به کشورهای پیشرفته امروزی نکات جالب و حائز اهمیتی را دربر دارد. کشورهایی که امروز جهان را جایی برای تعامل و در جهت نیل به توسعه می دانند و این رویه را جایگزین جهانی بدور از خشونت و درگیری نظامی و پیش به سوی توسعه کرده اند.
بهتر است در این زمینه نگاهی به کشورهایی همچون ژاپن و چین داشته باشیم.
الف) تجربه ژاپن: هیچ کشوری بیش از ژاپن تحت فشار و بمب اتمی و تحقیر امپریالیسم آمریکا قرار نگرفت. نفوذ آمریکای فاتح به هیچ وجه استقلال ژاپن را بر نمیتابید و امریکا در اولین گام، ژاپن را اشغال و از داشتن ارتش محروم کرد. اولین ضربه به عزت نفس ژاپنیها.
ژاپنیها بعد از جنگ متوجه شدند که علی رغم اینکه کشوری صنعتی هستند، بدلیل شکست در جنگ و بدلیل تصمیماتی که فاتحان میگرفتند، در مقابل حریف در موضع ضعف کامل قرار دارند و جایی برای عربده کشی و هَل من مبارز وجود ندارد. لذا از تقابل مستقیم با دشمن امتناع کردند و بجای شاخ آمریکا به پستان شیر دِه آن نظر دوختند. لذا سیاستشان بر این قرار گرفت که دانشجو به آمریکا بفرستند و علم و تکنولوژی را بیاموزند. متوجه شدند که در انزوا نمی توانند رشد کنند و خرابههای جنگ را بسازند. لذا درهای اقتصاد را باز کردند و به آمریکا و غربیها اجازه دادند که سرمایهشان را به ژاپن بیاورند و باعث رونق و اشتغال در کشور شدند. ژاپنیها نه تنها سرمایه گذاران غربی را غارتگر خطاب نکردند بلکه امنیت سرمایه آنها را تضمین کردند. اینها در حالی بود که آمریکا در خاکشان پایگاه داشت و سربازان امریکایی هر توهین و جسارتی را به اتباع ژاپن روا میداشتند. ژاپنیها دندان سر جگر گذاشتند و دم بر نیاوردند و با کمک سرمایه و تکنولوژی غربی و به اتکای تلاش شبانه روزی خودشان، با تولید کالاهای ارزان شروع کردند و با توجه به ارتباط خوب با دنیا توانستند بازار پیدا کنند. کم کم کمیت و کیفیت کالاهایشان بهتر و عالی شد و حالا دنیا را بدون شلیک حتی یک گلوله تسخیر کردهاند. حالا دیگر آمریکا نمیتواند به ژاپن بگوید بالای چشمت ابروست. حالا ژاپن با ارباب پیشین در موضع برابر مینشیند. ژاپن حالا یک ارتش محدود دارد اما از آن مهمتر پاناسونیک و سونی و تویوتا دارد.
ژاپن، حالا هم بدنبال یکی بدو کردن با آمریکا نیست. دنبال تعامل است که هر دو بتوانند سود کنند در بازار جهانی. حالا امریکا و ژاپن شریک هستند نه دشمن.
ژاپنیها بجای شاخ و شانه کشیدن برای دشمن، تشنج زدائی کردند و به پستان شیرده آن آویختند و با دنیا تعامل سازنده برقرار کردند و ملت خودشان را از یک مخروبه شکست خورده جنگی به اقتصاد سوم/ چهارم جهان رساندند.
ب) تجربه چین: کشور چین نه بدلیل جنگ، بلکه بدلیل بلای هولناک مائوئیسم و اقتصاد اشتراکی و انقلاب فرهنگیِ دار و دسته مائو در دهه پنجاه و شصت به فقر و فلاکت افتاده بود. پس از مرگ مائو در 1976، دنگ شیائو پینگ به نیکی متوجه عقب ماندگی کشورش شد و دریافت که در آن واحد نمیتواند هم با شوروی در بیفتد و هم با امریکا. دریافت که در مقابل هر دو حریف در موضع ضعف کامل قرار دارند و بویژه از سمت شوروی تهدید نظامی میشود. متوجه شد که جایی برای عربده کشی و هَل من مبارز وجود ندارد. پس از آنکه از رفاقت با شوروی ناامید شد، باب مذاکره و عادی سازی رابطه با آمریکا را که از زمان نیکسون ناتمام مانده بود با جیمی کارتر جلو برد و علی رغم اختلاف شدید بر سر تایوان به رفع تشنج با آمریکا تن داد. این کار سادهای نبود بخصوص با حضور مائوئیستهایی که حاضر نبودند پرچم مرگ بر امریکا را پایین بیاورند و دنگ را بخاطر کوتاه آمدن در قضیه تایوان به خیانت متهم میکردند. پیمان عادی سازی روابط چین و امریکا در دسامبر ۷۸ امضا شد. دنگ شیائو پینگ در قضیه تایوان امتیاز داد و سر خم کرد تا بتواند کشورش را از فقر و فاقه نجات بدهد. راه نجات کشورش را تشنج زدایی با دشمن قدیمی دید. دنگ متوجه شد که چین در انزوا نمیتواند رشد کند. اولین کاری که کرد اعزام دانشجو به آمریکا بود. همان کاری که ژاپنیها کردند. چینیها دست از فحش دادن به آمریکا برداشتند و راه تعامل با آن را در پیش گرفتند تا بتوانند تکنولوژی و سرمایه وارد کشورشان بکنند و برای مردمشان شغل و رفاه بیاورند. چینیها نه تنها سرمایه گذاران غربی را غارتگر خطاب نکردند بلکه امنیت سرمایه آنها را تضمین کردند.
چینیها سالها کارگر کمپانیهای غربی در خاک خودشان بودند. دندان سر جگر گذاشتند و با تلاش شبانه روزی تکنولوژی را از مهمانان و روسای چشم آبی آموختند. آنها هم با تولید کالای ارزان شروع کردند و با کمک ارتباط خوب با دنیا توانستند بازار پیدا کنند. کم کم کیفیت محصولاتشان بهتر و عالی شد. حالا دنیا را بدون شلیک حتی یک گلوله، تسخیر کردهاند. حالا آمریکا به چین هم نمیتواند بگوید بالای چشمت ابروست. چین حالا هم بدنبال یکی بدو کردن با آمریکا نیست. چین و آمریکا حالا دو رقیب هستند نه دشمن. آمریکا اخیراً متوجه شده کهای داد بیداد، دارد قافیه را به چین میبازد و کج خلقی را شروع کرده. اروپا هم بدنبالش. رقابت هم مثل بازی ست. اشکنک دارد، سر شکستنک دارد. گاهی برد دارد و گاهی باخت.
چینیها بجای شاخ و شانه کشیدن برای دشمن، تشنج زدائی کردند و به پستان شیرده آن آویختند و با دنیا تعامل سازنده برقرار کردند و ملت خودشان را از یک ویرانه مائو زده به اقتصاد دوم جهان رساندند.
ج) اگر چین و ژاپن (و به تبع آندو، کره جنوبی و سنگاپور و اندونزی و مالزی و اخیراً ویتنام و بنگلادش) با دنیا تعامل سازنده برقرار کردند و از آن طریق ملت خودشان را به رشد اقتصادی و رفاه نسبی و ثروت رساندند، چرا ما نتوانیم؟
برچسب ها : ارتش , اقتصاد , سعید قصابیان , چین , ژاپن
دسته بندی : اقتصاد کلان , اقتصادی , انتخاب سردبیر , تله تایپ , خبر داغ , یادداشت
آخرین اخبار
ارسال دیدگاه
آخرین خبرمطالب بیشتر