- پیگیری اختصاص زمین چمن فوتبال برای بانوان و تشکیل کارگروه ساماندهی زورخانههای پایتخت
- مشکل شارژ کارت بلیت اعتباری مسافران مترو چیست؟
- رشد ۵ برابری درآمد شهرداری منطقه یک تهران با آغاز نهضت اجارهداری و شناسایی املاک بلااستفاده
- ساز و کار پذیرش معتادان متجاهر در شرق و غرب استان تهران تعیین تکلیف شود
- کاهشی شدن «طلاق» در کشور پس از ۳ دهه
- طرحهای تخفیفی شهرداری برای مادران تهرانی/ راهاندازی کمپین «شکوه مادری»
- شاسی بلند چینی جدید در راه است
- بیتکوین صعود کرد
- صعود بدهی ترکیه
- تورم مصالح ساختمانی چقدر بوده است؟
- طبقهبندی مشاغل روابطعمومیهای دستگاههای اجرایی کشور
- دستورهای رئیس جمهور در حوزه تولید برنج، پلاژهای دولتی و تالاب میانکاله
- رئیسجمهور: مشکل شهرک صنعتی نوشهر پس از ۲ دهه حل شد
- مصمم هستیم با اتکا به تعهدات و اصول خود، گامهای بلندتری در راستای ارتقای جایگاه روابط عمومی در پتروشیمی شیراز برداریم
- تبریک فرارسیدن روز جهانی ارتباطات و روابط عمومی توسط مدیرعامل و رئیس هیات مدیره سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران
» اجتماعی
» دردسر یک پست عاشقانه برای احسان علیخانی
تاریخ انتشار : 2020/02/09 - 9:42
دردسر یک پست عاشقانه برای احسان علیخانی
اقتصادآنلاین نوشت:احسان علیخانی مجری پرطرفدار پستی با مضمونی تلخ و عاشقانه برگرفته از مطالب یک کتاب گذاشت و با واکنش شدید کاربران مواجه شد که در نهایت مجبور شد توضیحاتی درباره آن بدهد.
احسان علیخانی نوشت: بهت گفتم :اگر تو دروغ باشی ، تموم میشم… ناامیدم کنی ، میمیرم… هم دروغ بودی هم ناامیدم کردی ، تموم شدم اما نَمُردَم ،،، گریه کردم ، زار زدم ، قرص خوردم ، مریض شدم ، کَمَرَم شکست اما نَمُردَم ،،،
اون بالایی صِدام کرد، گفت:بلند شو ، من هستم ، هر چی بشه من هستم ، نترس ، بلند شو … بلند شدم ، سخت بود اما بلند شدم ، با چشمهای تار، با دستِ لرزان، با سر گیجه های مداوم ، با پاهای خسته، با خندهای مصنوعی به مردم، با کتُ و شلوارِ زورکی به تَنَم… گذشت ، ٩٠ روز گذشت و من با زخمی که زدی با دردی که دادی رفیق شدم حتی دوستشون دارم چون از تو دارم رفیق…
پیرم کردی اما بزرگ شدم ، انقدر که دیگر هیچ خبری شوکه ام نمیکند … من تو را بخشیدم اما فراموش نمیکنم چه کردی با من ، بخشیدم ، چون نمیخواهم شبیه تو سنگدل باشم ، من بخشیدم اما حسابِ تو و آن بالایی باقیست …
دروغ ، حیله و نیرنگهایت من را فریب داد اما نقشه تو برای اون بالایی چیست؟! تمام عمر جا خالی دادی ، مواظب لحظه ای باش که بی هوا می آید…همه میمیریم و چیزی برای بُردن نداریم اما من حداقل زخم و دردی که تو به من هدیه دادی را با خود میبرم برای اون بالایی، شاید دیوانگیهایم را ببخشد ، تو که طبیب نبودی شاید اون بالایی طبیب زخم من شد ، که حتما میشود…
راستی این روزها امید و زندگی کدام بیچاره ای هستی؟ بهش رحم کن و نقابَت را زودتر بردار ، اجازه بده زودتر با دردَش آشنا شود،، این روزها از آدمهای بدون درد بیزارم ، چون بدون درد زندگی از معنا خالیست ، جهان از شعر خالیست ، تنهایی از دعا خالیست ، آدمِ برای حرف زدن با اون بالایی خالیست ، و من بدون درد از خودم خالی میشوم ، درد به درد میخورد رفیق ، کاش با دردهایت رفیق میشدی که به آدمها زخم نزنی ، ای کاش ، اما افسوس که دردهایت را پشتِ هزار دروغ رنگی پنهان میکنی …
حداقل مواظب هدیه کریسمَسی که بهت دادم باش ، بابانوئل در گوی ِ شیشه ای با موسیقی ِ قبلِ خواب، هر بار که میبینیش به این فکر کن که چقدر دنیایِ کوچکی داری ، انقدر که همیشه باید با دروغ از مردم عشق و احترام دزدی کنی… بی خیال رفیق ،، ممنونم به خاطر آشتی دادنم با اون بالایی… با احترام :(رَوی ، وکیل دادگستری )
توضیح: دوستان این صرفا یک متنِ و مربوط به یک نویسنده اسپانیایی و من از لحن و ادبیاتش خوشم اومد ، همین ، جان ماماناتون ، لطفا داستان و افسانه نسازید و به من ربطش ندید ،که من بتونم بدون دغدغه هر از گاهی متن یا شعر بزارم.
برچسب ها : احسان علیخانی , پست عاشقانه
دسته بندی : اجتماعی , تله تایپ , خبر داغ
آخرین اخبار
ارسال دیدگاه
آخرین خبرمطالب بیشتر